کتاب قانون ابن سینا در سال 1593
ابن سینا در شعر نیز دستی داشته و اشعار زیادی به زبان عربی سرودهاست و حتی منظومههایی مثل قصیده ارجوزه در مسایل علمی ساختهاست. اشعاری نیز به زبان فارسی از او روایت کردهاند که برخی از آنها به نام دیگران نیز آمدهاست و با توجه به اسلوب و معانی آنها باید در انتساب این اشعار به ابن سینا تردید روا داشت. ما در اینجا، برای آشنایی مختصر با اشعار ابن سینا، گزیدهای از مستندترین آنها را میآوریم:
غذای روح بود باده رحیق الحق |
|
که رنگ او کند از دور رنگ گل را دق |
به رنگ زنگ زداید ز جان اندوهگین |
|
همای گردد اگر جرعهای بنوشد بق |
به طعم، تلخ چوپند پدر و لیک مفید |
|
به پیش مبطل، باطل به نزد دانا، حق |
میاز جهالت جهال شد به شرع حرام |
|
چو مه که از سبب منکران دین شد شق |
حلال گشته به فتوای عقل بر دانا |
|
حرام گشته به احکام شرع بر احمق |
شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد |
|
زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق |
حلال بر عقلا و حرام بر جهال |
|
که میمحک بود وخیرو شر از او مشتق |
غلام آن میصافم کزو رخ خوبان |
|
به یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق |
چو بوعلی میناب ار خوری حکیمانه |
|
به حق حق که وجودت شود به حق ملحق |
?
روزکی چند در جهان بودم |
|
بر سر خاک باد پیمودم |
ساعتی لطف و لحظهای در قهر |
|
جان پاکیزه را بیالودم |
با خرد را به طبع کردم هجو |
|
بی خرد را به طمع بستودم |
آتشی بر فروختم از دل |
|
وآب دیده ازو بپالودم |
با هواهای حرص و شیطانی |
|
ساعتی شادمان نیاسودم |
آخر الامر چون بر آمد کار |
|
رفتم و تخم کشته بدرودم |
کس نداند که من کجا رفتم |
|
خود ندانم که من کجا بودم |
?
میحاصل عمر جاودانی است بده |
|
سرمایه? لذت جوانی است، بده |
سوزنده چو آتش است لیکن غم را |
|
سازنده چو آب زندگانی است، بده |
?
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت |
|
یک موی ندانست ولی موی شکافت |
اندر دل من هزارخورشید بتافت |
|
آخربه کمال ذرهای راه نیافت |
?
ماییم به عفو تو تولاکرده |
|
وز طاعت معصیت تبرا کرده |
آنجا که عنایت تو باشد، باشد |
|
ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده |
?
هر هیأت و هر نقش که شد محو کنون |
|
در مخزن روزگار گردد محزون |
چون باز همین وضع شود وضع فلک |
|
از پرده غیبش آورد حق بیرون |
?
?
در پرده سنحق نیست که معلوم نشد |
|
کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد |
در معرفتت چو نیک فکری کردم |
|
معلومم شد که هیچ معلوم نشد |
|
کفر چو منی گزاف و آسان نبود |
|
محکم تر از ایمان من ایمان نبود |
در دهر چون من یکی و آن یکی هم کافر |
|
پس در همه دهر یک مسلمان نبود |
?
از قعر گل سیاه تا اوج زحل |
|
کردم همه مشکلات گیتی را حل |
بیرون جستم زقید هر مکر و حیل |
|
هر بند گشاده شد مگر بند اجل |
از شیوه نگارش کتابهای علمی و فلسفی ابنسینا و اشعار عربی او که مشهورترین آنها قصیده عینیه روحیه است به خوبی میتوان توانایی و تسلط او در شاعری و سخنوری در ادبیات عرب را دریافت. اشعار فارسیای که به ابنسینا نسبت دادهاند، روی هم رفته 22 قطعه و رباعی در 65 بیت میشود، ولی در صحت انتساب آنها به وی تردید کردهاند.[12]
دید داخلی آرامگاه ابن سینا.
شاگردان ابن سینا [ویرایش]
ابن سینا علاوه بر آثار خود چند شاگرد نیز تربیت کرد که هر کدام دانشمند بزرگی در زمان خود شدند. از میان شاگردان او این چندتن سرشناس ترند:
- ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان شاگرد بسیار معروف ابن سینا است که برخی از آثار او در دست است. وی از زردشتیان آذربایجان بود.[16] ولی بعدها مسلمان شد و کنیه? ابوالحسن را برگزید. چنانکه بسیاری از ارباب تواریخ به این مطلب تصریح کردهاند و از نوشتههای خود ابوالحسن بهمنیار از جمله التحصیل چنین مطلبی تایید میشود. یکی از کتابهای ابن سینا به نام المباحث بیشتر شامل جواب سؤالات اوست.
- ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی یکی دیگر از شاگردان مشهور ابن سینا است که رسالةالعشق را ابن سینا به نام او نوشت.وقتی نزاع علمی بوعلی سینا و ابوریحان بیرونی بر اثر برخی گفتارهای ابوریحان منقطع شد معصومی ادامه? بحث با ابوریحان را به عهده گرفت. مطالب معصومی به همراه اجوبه ابن سینا و سوالات و ردود ابی ریحان در کتابی به نام اسئله و اجوبه در ایران و لبنان چاپ شده است.
ابومنصور حسین بن طاهر بن زیله اصفهانی از دانشمندان ایرانی قرن چهارم و پنجم هجری و از شاگردان ابن سینا بود. وی در دانشهای زمان خود بیشتر در ریاضیات مهارت داشت. او در سال 440 هجری درگذشت.